اینک منم ، سرشار از تو
می آیم ، می آیم ، باز می آیم
بر تار و پودت همچو گرده ی گل
پهن میشوم
مرا ببوی
عطرآگین از سحرگهی نمناک می آیم
ببین خیسم ، مرا لمس کن
از میان شبنمها گذشته ام
وخیس و پر طراوت به سویت باز می آیم
تن پوشم نرم و سپید از گلهای اقاقی
سایه ام هدیه ی نیلوفر آبیست
وچهره ام را از میان گلها عبورانده ام
به تو مینگرم ، با چشمانی که لبالب از شب است
شکوه عشق را از شب پذیرا باش
سراسر از توام
آرام و شاد
دور از تو چون وهمی ایستاده ام
من احاطه شده از نسیم
همچون تمنایی موهوم
مینگرم به تو
از آن دورها به تو
دستهایم را بگیر
و مرا که رویا هستم
حقیقت بخش.