خوشه پروین

افکار،اشعار و دل نوشته های من

خوشه پروین

افکار،اشعار و دل نوشته های من

زمزم عشق

یادم کن ای غزل

ترانه من

تب دارم از فراغ تو

بهانه من

عاشق تر از همه عاشقانه ها

چرا رفتی؟

یآدی کن از صبوی خاطره ها

کجا رفتی؟

 

هزار سال بی تو بودم و نفهمیدم

یک لحظه آمدی و هزار شهر عشق دیدم

 

لبریز تو شدم به یک آن

به یک لحظه

وقتی که از فرط عطش

زمزم عشق نوشیدم

 

گلگون شد می بیرنگم از شراب چشمانت

میگون شد تن بیمارم از عاشقی دستانت

یک لحظه بودن با تو هزار ساعت عشق بود

یک ثانیه دیدن تو هزار شوق بهارانت

 

عاشق تر از همه عاشقانه ها نیامدی

شب از کرانه گذشت

جانم به لب رسید

بر من هزار ترانه رفت و نیامدی

 

روییده ام به نام عشق تو

یک دشت اطلسی

جاودانه می شوم گر از راه در رسی

 

عاشق تر از گلم

بی تاب تر از ترانه های تو

طرحی بزن که بشکفم

حرفی بزن که بشنوم ناله های تو

 

چیزی نمانده است که باغم خزان شود

جانم به لب رسید از بهانه های تو.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد