-
آرزو
شنبه 6 مردادماه سال 1386 22:56
سوختم تو آرزوت مردم از دوری روت چیه راز بی وفائیت، چیه این همه خدائیت؟ بخدا که مردم از تو، از غم بی هم صدائیت قصه مو نشنیده میری یه سراغم نمی گیری نمی گی عاشقت دلش می گیره نمی گی بی تو می میره شب من خالیه بی تو پر بی تابیه بی تو لحظه هام قصه سرابن سوز اشکام بی جوابن سوختم تو آرزوت مردم از دوری روت بذار ببینمت کنار من...
-
تو
سهشنبه 12 تیرماه سال 1386 22:52
هزار حرفه تو نگات هزار عشقه تو صدات دل شیدام ، همه عاشقی شو ریخته به پات ای تو شمع روشن من از تو روشن گلشن من به تو می رسم دوباره تو خیال یه ستاره تو شبای با تو بودن گل شب بو خونه کرده عطرشو از تو گرفته باغچه رو میخونه کرده شب تو رویای تو مونده عاشقی شو با تو خونده پر از خاطره تو دل ماهشو شکونده حالا مهتاب نگات می...
-
کرانه
شنبه 9 تیرماه سال 1386 22:37
تو چه آسان آمدی در وادی بی آبی ام پرشد دلم از عشق تو در لحظه بی تابی ام تو از هزاران آسمان باران شدی بر خشکی ام دریا شدم با عشق تو دریایی ام ، دریایی ام روزی که از شوق ترت جاری شدم در باورت صدها ، هزاران چشمه ها راهی شد از چشم ترت می نوشم از آن چشمه ها پیمانه ها ، پیمانه ها می جوشم از آن شورها در خلوت تنهائی ات با من...
-
زمزم عشق
جمعه 8 تیرماه سال 1386 23:57
یادم کن ای غزل ترانه من تب دارم از فراغ تو بهانه من عاشق تر از همه عاشقانه ها چرا رفتی؟ یآدی کن از صبوی خاطره ها کجا رفتی؟ هزار سال بی تو بودم و نفهمیدم یک لحظه آمدی و هزار شهر عشق دیدم لبریز تو شدم به یک آن به یک لحظه وقتی که از فرط عطش زمزم عشق نوشیدم گلگون شد می بیرنگم از شراب چشمانت میگون شد تن بیمارم از عاشقی...
-
عشق
جمعه 8 تیرماه سال 1386 00:07
چشم من بارونیه دل تو یه سبزه زار نمیذارم دیر بشه تو فقط بگو ببار تو پر طراوتی منم اون پیک صبا تو خود صداقتی بوی شب بو تو شبا عطر تو می ریزه روی تن من عطر تو برگ عبوره واسه من تو فقط بگو بیا رقص من با تن سبز و خیس تو دل آسمونو عاشق می کنه تو فقط بگو ببار تو فقط بگو بیا می وزم ، می بارم گل عشقو توی سبزه زار تو می کارم...
-
عاشقانه
سهشنبه 22 خردادماه سال 1386 21:04
می جویمت هنوز در قلب خود ولی باور نمی کنی ، عشق منی هنوز می بویمت هنوز در کنج بسترم باور نمی کنی ، عشق منی هنوز از تو به خود رسید مرغ دلم ولی باور نمی کنی ، عشق منی هنوز بیخود شدم زخود بایک نگاه تو پرپر شدم من از موج صدای تو می خوانمت هنوز با هر نفس ولی یادم نمی کنی در قلب خود هنوز روشن تر از بهار دورم کنم از غبار...
-
بهانه
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:59
ترنم ترانه ای تو بر وجود من بهانه ای تو آن کلام عاشقانه ای کنار من بشین سرشک غم به دیده ام ببین مرا بجوی مرا ز هستی ام جدا مکن مرا به شهر پر ز نور مرا به شادی و سرور، کشان سراسر وجود من ، بهانه ات، ترانه ات، آشیانه ات بخاطرت من،این گیاه، زنده ام لبالب از شراب گرم بوسه ات به شوق تو روانه ام ترنم ترانه ای تو بر وجود من...
-
معبود
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:48
سرشانه های مهربانت ، خوابگاه گیسوانم چشمهایت ، بستر نگاه من و قلبت ، آه قلبت ، یک دنیا پیوستگی و عشق به چشمهایم نگاه کن به چشمهایم نگاه کن ببین شکوه عشق را و ابدیت را بخوان ای آخرین تکیه گاه ، دوستت میدارم .
-
زنبق مشکی
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:47
من شبم شب نقره ای و با چشمانم ماهتاب را بر تو می تابانم با نگاهت که شور زندگیست بنگر به من که زنبقی مشکی ام گلبرگ های سیاه را می گشایم بیا ای فراری لحظه ها برپرچم مشکی ام بنشین تا گلبرگ هایم را بر تو بپوشانم و ریشه ی خود را در نشاط بکارم ای تو در من مخفی ز غم زنده ایم از هم می رقصیم و آفتاب را می نوشیم و مست شبنم...
-
تمنای موهوم
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:46
اینک منم ، سرشار از تو می آیم ، می آیم ، باز می آیم بر تار و پودت همچو گرده ی گل پهن میشوم مرا ببوی عطرآگین از سحرگهی نمناک می آیم ببین خیسم ، مرا لمس کن از میان شبنمها گذشته ام وخیس و پر طراوت به سویت باز می آیم تن پوشم نرم و سپید از گلهای اقاقی سایه ام هدیه ی نیلوفر آبیست وچهره ام را از میان گلها عبورانده ام به تو...
-
ببخشایم
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:44
نقره داغ عشق از زندان پای خونین،دست بسته،چشمها تار مرهمی ،کلیدی ،نور قلبی آیا هست؟ خداوندا نجاتم ده تو میدانی چه بر سر آمده ، آب حیاتم ده رهایم کن از این ظلم، نجاتم ده از این درد اگر روزی به ناشکری زبانم را گشودم ، ببخشایم خدایا ، کور بودم ندیدم آن همه نعمت ، ندیدم کمتر از یک مور بودم کلید بستگی هایم بده ای خالق هستی...
-
آواز
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:43
من چه دورم ! من چه دیرم ! عاشقم ؟ نه در عبورم شاعرانه رنگ میبازم، صبورم من هوای مستی ات را نه نمیدانم به احساست نمیسازم،نمی رقصم،نمیخوانم هوای عاشقی را بر نمی تابم *** کنار رودخانه صفای سبز و سبزینه دل بی غصه میخواهم شفای درد بی مهری از آن بی بی دل آیینه بهاری بی بهانه ابری تر سکوتی بی ترانه شرابی خوش همان آسودگی را و...
-
قالیباف عاشق
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:42
دیدمت آنجا نشسته بودی دیده بر دنیا بسته بودی پشت کردی به زمان و به جها ن لیک در ذهن تو دنیایی نهان تاری از کوچه ی ذهنت کشیدی به دار پودی از کنج دلت بر آن گره کردی یار بافتی با دست خود چندین بهار ساختی با مهر خود یک آبشار آمدی دنیات در دست تو بود وان نهادی پیش چشم مست یار.
-
مرا ببر
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:39
مرا ببر به گوشه ای به گوشه ای که عزلتم مسکن ناتوانی ام شود که های های گریه ام دلیل بی سامانی ام شود دلم تپد ز عشق تو روا مدار که زیر بار غصه ها فشرده از غمت شود به من نگاه کن به من که جز توام بهانه نیست که جز دلت مرا آشیانه نیست به من بگو چگونه ازغمت رهایی ام شود کنون به کنج عزلتی نشسته ام ندارمت قرار زبانه میکشم به...
-
افق
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:38
در شب تیره و تارم شعله ای زیبا باش بنشین در بن این تاریکی بی غم از فردا باش عشق تو چشمه ی خونبار منست سینه ام درگه والای غمست چه نشستی بی خبر از آتشم در دلم موج زن و دریا باش یاد روزی که ز تو زنده شدم من نبودم وز تو پاینده شدم با تو از هستی و مهر و مستی باتو از عشق آکنده شدم با غمت بر سر پیمانه نشستم وای که پیمانه...
-
توقف
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:37
لبخند من لبخند تو این است زندگی بیارام برموج بنشین بر آفتاب و خیره شو در من بر موج میروم از آفتاب میگذرم و در شور چشمانت می ایستم توقف ما در هم توقف گذشته ی تلخ است اینک من و توییم باتولدی دیگر و زندگی است که زیباتر از زندگی با نگاهم هستی را لمس کن.
-
برف
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 22:36
من به اندازه آغوش توام همچو برفی روی قلب گرمت آب میگردم تو به باران میمانی من به خاک دم گل تو نسیمی گذرا گونه ای تبدارم دستهایم را از نوازش پر کن چشمهایم را به دریای نگاهت بسپار و به قلبم امید ببخش در نگاهم زندگی را جوی و ز دستم مهربانی را نیمه پیکر تو من هستم شمع آن دلکده ات من هستم هدیه تازه دنیای توام حامی وحشت...
-
خوش آمدید
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 20:25
سلام بر تو ای دوست اشعار و نوشته هایم را به تو تقدیم می کنم. نظر و پیشنهادت برایم با ارزش است. با تشکر - زهرا رشن (خوشه پروین)