خوشه پروین

افکار،اشعار و دل نوشته های من

خوشه پروین

افکار،اشعار و دل نوشته های من

مرا ببر

مرا ببر به گوشه ای

به گوشه ای که عزلتم

مسکن ناتوانی ام شود

که های های گریه ام

دلیل بی سامانی ام شود

 

دلم تپد ز عشق تو

روا مدار که زیر بار غصه ها

فشرده از غمت شود

 

به من نگاه کن

به من که جز توام بهانه نیست

که جز دلت مرا آشیانه نیست

به من بگو چگونه ازغمت رهایی ام شود

 

کنون به کنج عزلتی نشسته ام

ندارمت قرار

زبانه میکشم

به من بگو چگونه با دلت هماهنگی ام شود

 

شراره ها کنون به کام دل کشم

رهایی از غمت چگونه ممکنم شود

 

صدای تو مسکن قرار من

نگاه تو آرام روح و جان من

مرا ببر به آن سرا که موجب معانی ام شود

 

دلم ز غم گرفت

جدا مکن مرا ز خویش

کنار من بمان

سرم به سینه ات گذار

ترانه ای بخوان مرا

که نبض شادی ام را نشانه ای شود

 

ز عشق تو چکیده ام

چو اشک شمع خلوتی

نظر بکن به آب دیده ام

مگر دلیل بی گناهی ام شود

 

کنار من بمان

زعشق خود سخن بگوی

 که آن کلام آسمانی ام شود

 

شبانه ای مرا ببر

به اوج پر زلال مستی ات ببر

بنام عشق و هستی ات ببر

که عشق تو پناه بی پناهی ام شود

 

مرا ببین

ببین ز عشق تو چگونه ام

مرا به نام خود نشانه کن

که نام تو سریر پادشاهی ام شود

بمان که دل ز مهر تو قرار روح عاصی ام شود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد